اگر چندتا مرد یکجا جمع شده باشند، حتما تصادفی دعوایی چیزی شده
اما اگر چندتا زن یکجا جمع شده باشند، بدون شک حراجی راه انداختهاند.
بعد از اینکه رفتند سر اصل مطلب، پسر و دختر روانه تک اتاق خانه شدند، تا صحبتهای جدی کنند و به جاهای خوبش برسند!
خلاصه... حرف خاصی زده نشد، فقط اینکه دونفر در اندک-زمانی به هم علاقهمند شدند و به جاهای خوبش رسیدند و سالها با هم زندگی کردند.
پیرزن، دوتا یا سهتا از پسرهایش را داد...و در عوض یک قرآن امضا شده گرفت.
و چه خوشحال...