چندخطی

خیلی کوتاه و گذرا: مثل بازدم

چندخطی

خیلی کوتاه و گذرا: مثل بازدم

خواستگاری سنتی

جلسه خواستگاری بود و طبعا بساط میوه و چایی و شیرینی و شوخی‌های صدمن یه غاز بزرگان، قبل از اینکه بروند سر اصل مطلب، به راه بود. پسر هم با موهای فرفری ژل زده که معلوم بود تلاش زیادی کرده تا فرفری به نظر نیاید گوشه محفل نشسته بود و ذوقکی داشت که بلکم دست ِ پر از جلسه‌ی خواستگاری بیرون بیاید. دختر هم با نجابتی که  دلیلش دقیقا مشخص نبود به هیچ کس و هیچ چیز جز گل‌های قالی نگاه نمی‌کرد.

 بعد از این‌که رفتند سر اصل مطلب، پسر و دختر روانه تک اتاق خانه شدند، تا صحبت‌های جدی کنند و به جاهای خوبش برسند!  

 خلاصه... حرف خاصی زده نشد،‌ فقط اینکه دونفر در اندک‌-زمانی به هم علاقه‌مند شدند و به جاهای خوبش رسیدند و سال‌ها با هم زندگی‌ کردند.

 

 

نظرات 8 + ارسال نظر
رضا چهارشنبه 27 مهر 1390 ساعت 20:09

سلام
جواد (mj m سابق!)
خوش اومدی...

و واقعا شروع خوبی بود.
و خیلی روون و زیبا و دلنشین.
موفق باشی
و همیشه همینجوری بنویسی!

متشکر. :)

در مورد جمله‌ی آخرتم ... قول نمی‌دم!

[ بدون نام ] چهارشنبه 27 مهر 1390 ساعت 20:11

حسین پنج‌شنبه 28 مهر 1390 ساعت 15:41

خوش اومدی و خوشم اومد!

حسین پنج‌شنبه 28 مهر 1390 ساعت 15:42

ضمنا فاصله خطوط و پاراگراف‌ها تصحیح شود لطفا.

یعنی الان خوب شد؟

فسیل شنبه 30 مهر 1390 ساعت 10:06 http://www.fosil.blogsky.com/

متاسفانه چه زندگی جالبی هم می کنند!

بعضا، ولی خوشبختانه! :)

هفتانی شنبه 30 مهر 1390 ساعت 14:17

سلام
خوش اومدی
خیلی قشنگ بود و گیرا
موفق باشی

سلام.
متشکر، لطف دارید.

اطیلا شنبه 30 مهر 1390 ساعت 18:34 http://atilaahari.persianblog.ir/

وای به روزی که عادت جایگزین عشق شود..

آدم ؟! شنبه 30 مهر 1390 ساعت 20:43 http://www.sakoye-parvaz.blogfa.com

دوسش ندارم ...

اینجوری ب همین سادگی ...

میشه از اون طرف قضیه هم ب جداییش فکر کرد ...

آیکون آدم های بدبین مزخرف

:)

تو ازدواج سنتی، جدایی کم‌تر هست. نه این‌که رضایت باشه، عدم رضایت ولی بدون جدایی.
می‌خوام بگم، خوش‌بین نبودم و نخواستم تصویر مثبتی نسبت به این روند بدم!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد