از این به بعد اگر کتابی از «مستور» به دستم رسید٬ اسمش را میخوانم و تا تهاش
میروم...
میفهمم قرار است چندتا شخصیت آشنا که توی همهی کتابها پیدا میشوند٬ دور هم
جمع شوند و کمکم چیزهایی که در ذهن نویسنده میگذرد را به خورد خواننده دهند.
میفهمم باید دانستههایم را کنار بگذارم و خودم را بسپارم به کسی که فقط از من
مشهور تر است...
از این به بعد وقتم را برای کتابهای کوچولوی «مصطفی مستور» تلف نمیکنم!
چرااااااااااااااااااااااااااااا مگه بدن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
راستی سلام ببخشید این چند وقت بهتون سر نمیزدم آخه خیلی کم میومدم نت مرسی که به این رفیقه بی وفا سر میزدی
منم به واسطه زیاد کتاب خوندنم، طبق معمول نظر خاصی ندارم.
راستی، انتخاب عنوان خیلی خوبی بود.
درست که کتابهای مستور کتابهای سطحیای هستند، درست که بیخودی شلوغش کردهاند و الکی مشهور شده است و حتی درست که من تنها کتابی را که ازش خواندم (روی ماه خداوند را ببوس) دوست نداشتم اما فکر میکنم در نظرهایت من باب نویسندهها (که دوتایشان را در این وبلاگ خواندهایم ("امیرخانی" و "مستور")) زیادی تندروی میکنی.
کتابهای مستور کتابهای سطح بالایی نیستند اما برای یک مخاطب میانهی خیلی کتابنخوانده (که تقریبا نود درصد مردم را تشکیل میدهد!) کتابهای خیلی بدی نیستند و شاید چه بسا پلهی اول خوبی باشند (مطمئنا خیلی بهتر از میم مودبپورها و...) و البته مطمئنا پلهی اول هم جای چادر زدن نیست و برای امثال تو که چهار تا پله بالا رفتهای مثل کتاب قصهی کودکان خواندن است.
سلام و عرض ادب...
پیشاپیش اعلام میکنم که یکی از نویسندگانتون از دوستای خودمه پس حق دارم اعتراض کنم که با این پست ابدا حال نکردم...
نمیدونم...من خودم با مستور حال میکنم ولی نه برای کسی تبلیغ میکنم و نه بیخودی خیال دارم که به زور به مخاطب وبلاگم بگم مستور خوانی وقت تلف کردنه....
در هر صورت به جای اینکه وقتم رو تلف اظهار نظر در مورد نویسنده های مختلف کنم،خودم رو بیشتر تمرین میکنم....
حالا کاری نداریم ولی به وبلاگ تازه تاسیس ما هم سر بزنید و از زاویه دوستی هم که شده لینک رو بدید چون ما دادیم آق جواد :)
مصطفی مستور همین که مهندس عمران است دوستش دارم
راستی رضا
عجب
همیشه اینطوری بوده...
نویسنده ای که اینکاره ست...
کارش رو خوب بلده...
یه مثل هست که میگه...
"کتاب بد راهم باید خواند"
ولی قبول میکنم که...
نسپردن...
شخصیت خود ادم...
دست قلم نویسنده...
سخته رفیق...
دمت گرم...
حسین جان چقدر رسمی حرف می زنی ؟!!
قبول دارم تند می نویسم اما قبول ندارم تند روی می کنم.
اولا که همیشه به عنوان یه مخاطب با این کتابا مواجه می شم چون چیزی از نویسندگی سرم نمیشه...
و همیشه به این توجه می کنم که کتاب برای خواننده اش چی داره حتی اگه اولین کتابی باشه که می خونه.
و مشکلم با مناو و کتابای مستور اینه که حتی برای ساده ترین مردم هم نه تنها چیزی نداره بلکه بعضی وقتا خیلی هم مضره(البته تو کتابای مستور)
مثل بعضی تعاریف از خوب بودن و ... که حال توضیح دادن ندارم!
از اینکه منو تو اون پله قرار دادی متشکرم!
مجتبی جان خوش اومدی...
و باید بگم که من فقط نظرمو درباره ی کتابای مستور گفتم.
خواننده های وبلاگ عاقل تر از اینن که به حرفای من گوش بدن!