چندخطی

خیلی کوتاه و گذرا: مثل بازدم

چندخطی

خیلی کوتاه و گذرا: مثل بازدم

...


«...و با نماینده‌ی سومالی٬ همسفرمان گلال بن احمد٬ نشستیم پشت میزی در تالار

رستوران هتل...اما هر چه خواستم حالیش کنم هم اسمیم٬ راضی نشد! »

تکه‌ای از کتاب سفر روس جلال آل احمد


نظرات 4 + ارسال نظر
حسین دوشنبه 25 مهر 1390 ساعت 09:09

:))

هفتانی سه‌شنبه 26 مهر 1390 ساعت 11:51

گفتی سومالی یاد قحطی زده هاش افتادم
احتمالا اون موقع هم قحطی بوده و رو نماینده ش تاثیر گذاشته

جالب بود

مرتضی چهارشنبه 27 مهر 1390 ساعت 13:12

خیلی حرفهای ثقیلی میزنید. هر چند کوتاهن، ولی به اندازه یه پاراگراف باید روش وقت گذاشت تا بفهمی چی بوده. اصلا اینجوری حال نمیکنم.

رضا چهارشنبه 27 مهر 1390 ساعت 16:54

یعنی اینم ثقیل بود؟!

خدا...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد